محتوای مقاله ی تفاوت جنبه فکری ( ادراک ) با آگاهی
جهت مطالعه این مقاله نیاز به 6 دقیقه دارید

در ابتدای مقاله لازم میدونم یک توضیح بسیار با ارزش بدهم. چرا من در سایت شخصی خودم که بیشتر به مباحثی مانند برندینگ و دیجیتال برندینگ و فناوری اطلاعات می پردازم، باید مقاله ای کاملا فلسفی منتشر کنم؟ آن هم مقاله ای که هنوز تعریف دقیقی از واژگان انگلیسی براش وجود نداره؟! یعنی دو واژه ی Perception و Perspective که به اندازه ی واژگان فارسی می توان برایش معنا و مفهوم به کار برد. این دو واژه و مفاهیم پشت آنها، یک بخش بسیار بزرگ و عمیق در برندسازی را تشکیل می دهند . جایی که در مورد ناخودآگاه در برندسازی صحبت می کنیم و در این مورد که آرکتایپ برند چیست؟ در مورد اینکه باید آینده شناس باشیم تا بتوانیم برندسازی انجام دهیم. در همه ی این مراحل ما با این دو واژه و مفاهیمشان روبرو هستیم. پس لازم است از دیدگاه فلسفی انها را بشناسیم.

ادراک (perception) یعنی تعبیر و تفسیر احساس. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را به راه می‌اندازد. نیاید ادراک را با احساس مخلوط کرد. احساس یعنی ورود اطلاعات حسی به مراکز عصبی. اطلاعات حسی ممکن است مستیما به عضلات و غدد منتقل شود یا به طرف مراکز عالی کورتکس راه پیدا کند و اثر خود را تنها با تغییر دادن فعالیتی که در سطح کورتکس انجام می‌گیرد نشان دهد.

ملاصدرا، فیلسوف ایرانی سده ۱۱ هجری، قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول» را طرح کرده‌است. وی معتقد است در تکوین ادراک، قوه شناخت و شخص ادارک‌کننده (مدرِک) و موضوع ادراک‌شونده (مدرَک) ، سه چیز مستقل از یکدیگر نیستند. در هر عمل شناخت، وجودی پدید می‌آید که در همان حال که نوعی وجود شیء ادراک‌شونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراک‌کننده هم هست. نفس ادراک‌کننده این وجود را، که فعل خویش است، به وسیله قوّه فاعله ادراکی خویش آفریده است. این قوّه ادراکی، در حقیقت، خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر است.

منظور از فاهمه یا ادراک از نظر کانت درک محسوسات است که از نظر او (کانت) زمان و مکان دو عنصر نامحدود فطری انسان در شکل‌گیری مقتضیات نقش مهمی دارند یعنی اگر بخواهم بیشتر شرح دهم کانت معتقد است که قوانین ترافرازنده روی طبقه‌ها (طبقه مفاهیم) ناب ارسطویی تأثیر میگذارند و بعد هم در شرایطی که این طبقه مفاهیم ناب به وجود میآورند قوه خیال انسان صحنه‌هایی را بازتولید می‌کند و بعد هم توسط فاهمه انسان به ادراک حسی می‌رسد که همه این سلسله تشکیل صور مجاز توسط اصول “خرد ناب ” ایجاد می‌شود و در ادامه خرد ناب مورد نقد کانت قرار می‌گیرد و او با مدارکی ارائه می‌دهد بیان میدارد که خرد ناب دائماً در حال فریب دادن انسان میگردد.

از ابتدای زندگی بشر، افراد بر سر اینکه “واقعیت چیست؟” بحث کرده­ اند. واقعیت چیزی است که به‌جایی که شما قرار دارید و از چه منظری به آن نگاه می­کنید، بستگی دارد. ممکن است دو نفر به یک شی نگاه کنند اما چیز متفاوتی ببینند. واقعیتی که یک نفر از آن­ها گزارش می­کند، برای شخصی که آن را توصیف می­کند، بسیار واقعی است، اما بااین­ وجود، برای دیگری که به همان شی نگاه می­کند، وقتی‌که اظهارنظر فرد مقابل را می­شنود، خیلی راحت می­تواند بگوید که “مواد زدی؟ این چیزی که می­گویی اینجا نیست.”

من نمونه های کلاسیکی از این موضوع را پیدا خواهم کرد و آن­ها را در توییتر و یا اینستاگرام خودم پست می­کنم.

اما واقعیت زندگی که ما آن را زندگی می­کنیم، با حواس انسانی­مان، یک تجربه­ ی منحصر به ‌فرد برای هرکدام از ما است. هیچ دو نفری زندگی، تجربه یا ماجرایی دقیقاً مشابه با یکدیگر را ندارند. چیزی که برای یک نفر دردناک است، ممکن است برای دیگری اصلاً دردناک نباشد. چیزی که برای یک نفر هیجان­ انگیز است، ممکن است برای دیگری کسل­ کننده تلقی شود. این لیست همین‌طور ادامه پیدا می­کند، اما آنچه که من قصد دارم امروز درباره­ ی آن صحبت کنم این است که دلایل اینکه “چرا؟” اول چیزهایی را می­سازیم و خواستار المان­های طراحی هستیم و در مرحله­ ی دوم به دنبال پیدا کردن جواب مسئله هستیم، زیر سؤال ببریم. ما به­ عنوان مردم یک جهان، در مسیری حرکت می­کنیم که دستکاری بشریت در سطحی رخ می­دهد که تا قبل از این هرگز امکان­پذیر نبود.

عصر هوش مصنوعی پیشرفته در آینده منجر به عصر ماشینی و جهانی می­شود که در آن کدنویسان و ماشین­ها به ­راحتی می­توانند مردم را فریب دهند و کنترل کنند، بدون اینکه بدانند دارند کنترل می­شوند. اگر نیاز به نمونه دارید، تنها بدانید که در کشور خودمان ایران (و در دنیا؟) تمامی داده­ ها به یک نقطه­ ی جمع­ آوری عظیم فرستاده می­شوند. بله. تمامی داده ­ها.

خوشبختانه، توانایی استخراج تمامی داده­ها هنوز وجود ندارد، اما در عرض 30 سال، وجود خواهد داشت … در سطح جهانی. البته شاید همین الان وجود دارد ولی در دسترس عموم نیست!

مثال دیگر این است که ما بسیار آزادانه اطلاعاتمان را به بیرون نشر می­دهیم. دیروز با دوستانم در خصوص گوگل و حریم خصوصی کاربران و تعداد دیتایی که از ما دارد ، صحبت می کردیم و کلی هم ترسیدیم. امروز صبح پس یک اندیشه­ ی ناگهانی و یک فنجان قهوه، یکهو یاد دیشب افتادم و ( نعره کنان ) برآوردیم که “ارزش واقعی فیس­بوک چیست؟ شرکت­ها واقعاً چه کار می­کنند؟” درحالی­که، وقتی درباره­ ی گوگل بحث می­کردیم، همه موافق بودیم که این شرکت ارزش بالایی دارد و آنچه به­ عنوان یک شرکت خصوصی می­تواند انجام دهد، ترسناک است. شاید آن­ها اولین چندملیتی اورولی (Orwellian multi-national) باشند که در کتاب 1984 ، جورج اورول ، توصیف کرده است؟ من دعا می­کنم که “کار بدی نکنید” و انها را عصبانی نکنید چون ممکن است تمام دیتا ی شما را در معرض دید قرار دهند! شاید هم هکرها این کار را بکنند.

 

منظور از شناخت چیست؟

شناخت را می توان به سادگی به عنوان فرآیندهای ذهنی تعریف کرد که به ما کمک می کند تا به خاطر بسپاریم ، فکر کنیم ، بدانیم ، قضاوت کنیم ، مشکلات را حل کنیم ، و غیره. این اساساً به یک فرد کمک می کند تا دنیای پیرامون خود را بشناسد و دانش کسب کند. تمام اقدامات انسان نتیجه ای از رویه های شناختی است. این توانایی های شناختی می توانند از طبیعت بسیار ساده تا بسیار پیچیده متغیر باشند. شناخت می تواند شامل فرآیندهای آگاهانه و ناخودآگاه باشد. توجه ، حافظه ، پردازش بینایی و مکانی ، حرکتی ، ادراک برخی از فرآیندهای ذهنی هستند. این نکته برجسته می کند که ادراک را نیز می توان یکی از تواناییهای شناختی در نظر گرفت. در بسیاری از رشته ها ، شناخت برای دانشگاهیان و همچنین دانشمندان مورد توجه است. این امر عمدتاً به این دلیل است كه ظرفیت ها و كاركردهای شناخت بسیار وسیع بوده و در زمینه های بسیاری نیز اعمال می شود.

درک چیست؟

ادراک فرایندی است که توسط آن چیزهای اطرافمان را از طریق محرکهای حسی تفسیر می کنیم. این امر می تواند از طریق دید ، صدا ، طعم ، بو و لمس باشد. وقتی اطلاعات حسی را دریافت می کنیم ، نه تنها آن را شناسایی می کنیم بلکه به همین ترتیب به محیط پاسخ می دهیم. در زندگی روزمره ، ما حتی به کارهای دقیقه حتی به این اطلاعات حسی تکیه می کنیم. بگذارید این را از طریق یک مثال درک کنیم. قبل از عبور از جاده از یک گذرگاه عابر پیاده ، معمولاً تمایل داریم قبل از عبور از جاده ، هر دو راه را جستجو کنیم. به عنوان مثال ، این اطلاعات حسی است که از طریق دید و صدا بدست می آید و به ما می دهد تا از جاده عبور کنیم. این می تواند به عنوان نمونه ای در نظر گرفته شود که افراد با توجه به اطلاعات دریافتی به محیط پاسخ دهند. این نکته برجسته می کند که ادراک را می توان یک مهارت شناختی اساسی قلمداد کرد و به افراد امکان می دهد تا به طور مؤثر عمل کنند. این مهارت یا توانایی به تلاش زیادی از طرف فرد احتیاج ندارد زیرا یکی از ساده ترین فرایندهای شناخت است.

تفاوت بین شناخت و ادراک چیست؟

• شناخت شامل تعدادی از مراحل ذهنی مانند توجه ، حافظه ، استدلال ، حل مسئله و غیره است.
• ادراک فرایندی است که به ما امکان می دهد تا از معنا و مفهوم خود استفاده کنیم تا از طریق سازمان ، شناسایی و تفسیر اطلاعات پیرامون خود را معنا دهیم.
• تفاوت اصلی این است که در حالی که شناخت شامل مهارتها و فرآیندهای متنوعی است ، ادراک را می توان یکی از این مهارتها یا مهارتهای شناختی دانست که در افزایش کیفیت تواناییهای شناختی کمک می کند.

 

اگه از این مطلب خوشت اومد میتونی توی شبکه های اجتماعی به اشتراک بذاری
Facebook
Twitter
LinkedIn
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.